غلت خوردن قند عسل
دختر گلم سلام ديگه چيزي به پايان سال نمونده .منم خييييييييييييلي احساس خستگي ميكنم دوست دارم مسافرت برم و آبو هوايي عوض كنم .دوسه روزه ياد گرفتي تا از خواب بيدار ميشي غلت بخوري بعد از چند دقيقه خسته ميشي و ميزني زير گريه .ديروز از تو و داداشي كلي فيلم گرفتم داداشي هم مسخره بازي در مي اورد و كلي خنديديم .
سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…
کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و
چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی